عصر ورزش | پایگاه خبری ورزشی

قوی هستیم و کرونا را شکست می دهیم

ads
کد خبر: 1110
تاریخ انتشار: دوشنبه 13 مهر 1394 - 16:40
نویسنده: admin
میلاد عبادی پور: دوست ندارم حرفی در مورد گذشته تلخم بزنم

 

بعد از اتمام جام جهانی و سیل انتقادات به سمت ملی پوشان والیبال، اظهار نظرات متفاوتی از آنها در مورد این دوره از مسابقات و دلایل ناکامی تیم ملی ارائه شد اما میلاد عبادی پور، جوان 21 ساله ارومیه ای ها در گفت و گو با همشهری جوان از گذشته، حال و آینده اش گفته است:

فوتبالیست های قدیمی همیشه از این می گفتند که فوتبال را از زمین های خاکی شروع کرده اند، انگار تو هم نوستالژی زمین خاکی را تجربه کرده ای؟

(می خندد) این قدر گذشته ام تلخ و پر از مشکلات ریز و درشت بوده که هیچ وقت دوست ندارم به قدیم ها فلاش بک بزنم. ترجیح می دادم در مورد گذشته ام خیلی حرف نزنم. زندگی ام را از صفر مطلق شروع کرده ام.همین میل به مبارزه، روحیه ای است که بین جوان های دهه 70 و همسن و سال هایت کمتر دیده می شود. از همین روحیه و سرسختی است شروع کن.روستای ما چند کیلومتری با ارومیه فاصله دارد. دو زمین خاکی والیبال داشتیم. چوب ها را داخل خاک فرو می کردیم و رویش تور می کشیدیم. به جای خط کشی هم محوطه و ابعاد بازی را با طناب جفت و جور می کردیم. باورش الان برای خودم هم سخت است، اما وضعیت مالی خانواده و شرایط اجازه نمی داد که برای ثبت نام به سالن والیبال بروم و حداقل یک مربی بالای سرم داشته باشم. پول ثبت نام کلاس والیبال را نداشتم. تا 16سالگی هم در همین زمین خاکی های روستا بازی می کردم.بیشتر مردم روستا دامپرور بودند، اما بعدازظهرها عشقمان این بود که زمین را آبپاشی کنیم و تا جایی که جان داشیتم، والیبال بازی کنیم. این راهی بود که پدرم هم رفته بود. او هم نزدیک 35 سال در همین زمین های خاکی والیبال بازی کرده بود. هرچند الان در روستا زمینی را برای احداث سالن ورزشی انتخاب کرده اند، اما بودجه ای برای ساخت وجود ندارد.

از 16 سالگی و بازی در زمین خاکی، تا عبادی پور 21 ساله امروز، فقط پنج سال گذشته است. روند صعودی ات سرعت عجیبی داشت؟

یک روز وسط بازی با بچه های روستا یکی آمد و گفت در ارومیه برای تیم های پایه فلان باشگاه، تست انتخاب بازیکن گذاشته اند. رفتم برای تست و چند مربی که آنجا تست بازیکن می گرفتند، انتخابم کردند. وقتی به آنها گفتم در زمین خاکی والیبال بازی می کنم، تاکید کردند که اگر می خواهی والیبال را ادامه بدهی، باید قید زمین خاکی را بزنی، چون آسیب های زیادی به کتف و زانو وارد می کند و اصلا با قوانین حرفه ای تضاد دارد. از همان روزها دیگر روستا و بازی با «بچه محل ها» و خانواده را رها کردم و زندگی ام شد والیبال.

چطور جزء بازیکنان تیم ملی نوجوانان شدی؟

یک سالی مشغول ترمین و مسابقه با تیم باشگاهی بودم که در تستشان انتخاب شده بود که مسابقات سوپرلیگ که آن سال قرار بود متمرکز در ارومیه برگزار شود، شروع شد. من هم به عنوان جوان ترین بازیکن تیم- فکر می کنم 18 ساله بودم- نصفه و نیمه بازی کردم، اما همان چند دقیقه بازی چشم استعدادیاب های تیم ملی نوجوانان در گرفت و دعوت شدم به تیم میلی نوجوانان ایران در دوره مربیگری آقای وکیلی. البته ایشان همین الان هم مربی تیم نوجوانان است و با بچه ها در آرژانتین حضور دارند.با تیم نوجوان رفتیم به مسابقات قهرمانی جهان و همان سال با 18 سال سن یکی از جوان ترین بازیکنان سوپرلیگ والیبال ایران شدم. از مطابقات جهانی که برگشتیم با باشگاه کاله قرارداد بستم. همه چیز آن قدر سریع گذشت که خودم هم نفهمیدم چطور وارد لوپ یا اصطلاحا دوران حرفه ای والیبال شدم.

فرصت کار با ست کوویچ، مربی صربستانی که بسیاری از ستاره های الان تیم ملی را کشف کرد و به نوعی بهترین دوران تیم های پایه ایران با او شکل گرفت را داشتی؟

برای مسابقات نوجوان جهان هشت ماه در اردو بودیم. از این مدت پنج ماه را با ست کوویچ کار کردم و بعد هم اتفاقاتی افتاد که مربیمان عضو شد. ست کوویچ رفت و بهروز عطایی مربی تیم شد. آقای عطایی هم فصل بعد مربی کاله مازندران شد و من را با خودش از تیم نوجوانان به کاله آمل برد. احتمالا همه این جا به جایی ها هم شانس من بود که اولین قرارداد حرفه ای والیبالم را با کاله ببندم.

بعد از شروع بد ایران در لیگ جهانی، خیلی ها راهکار نتیجه گرفتن تیم را کنار گذاشتن بازیکنان ضعیف مثل تو می دانستند، اما یکدفعه همه چیز عوض شد. بردهای تیم از راه رسید و تو هم تبدیل شدی به یکی از موثرترین بازیکنان ایران.

(به شوخی می گوید دوپینگ کردم). بحث اعتماد در والیبال خیلی مهم است. شاید در ورزش های دیگر عوض کردن مدام ترکیب اصلی تیم نتیجه بخش باشد، اما ثبات تیم در والیبال مهم ترین عنصر بردن است. زمانی که تیم هنوز جفت و جور نشده بود، خیلی ها انتقادها را شروع کرده بودند. گاهی شب ها با بچه های تیم درباره انتقادات حرف می زدیم و تجب می کردیم که حتی کسی که تخصصی هم در زمینه این ورزش ندارد، نظر کارشناسی و راه حل عبور از بحران می داد. موضوعاتی از این دست می تواند برای هر تیمی سم باشد، اما خوشبختانه کواچ در این زمینه ها فوق العاده است. خودم را مثال می زنم، با وجود انتقادات زیادی که نسبت به من داشتند، اما کواچ هیچ وقت به استفاده از من شک نکرد. هم نتایج تیم و هم کیفیت بازی من حداقل در بازی های تهران جواب این اعتمادی بود که کواچ داشت.

داستان آن لبخند میلاد عبادی پور در لحظات حساس بازی چیست، با اینکه جوان ترین بازیکن تیم هستی، اما خیلی خونسرد بازی می کنی؟

داشتن اعتماد به نفس خیلی ذاتی است. رفلکس های روانی هر بازیکن در جریان بازی چیزی نیست که بتوانی کنترلش کنی یا برنامه ای برایش داشته باشی. بالاخره وقتی تیم زیر فشار است، یکی دو بازیکن باید آن وسط باشند که بتوانند فشار حریف را بگیرند. شیه من هم برای کنترل فشار حریف همین لبخندی است که موقع سرویس ها یا در جریان بازی می زنم.

والیبال فرصتی برای تفریح و جوانی کردن برایت باقی می گذارد؟

راستش را بخواهید، حتی اگر فرصت و شرایطش را هم داشته باشم، علاقه ای به چیز دیگری جز والیبال ندارم. کار و زندگی و تمام فکرم والیبال است. شاید این حرف من برای شما عجیب باشد، اما من در ارومیه به دنیا آمده ام؛ شهری که ورزش اول و دوم و سوم آن والیبال است. از کل جمعیت ارومیه، به جرات می گویم 60درصدشان والیبال بازی می کنند. حالا چه تفریحی باشد، چه جدی.از وقتی روی پای خودم ایستادم و مستقل شدم، همه زندگی ام والیبال بوده؛ تفریحم، شغلم، حتی قبل از خواب صحنه های تمرین و بازی را مثل یک فیلم در ذهنم مرور می کنم. این طوری بگویم که جوانی و تفریح و زندگی ام را با والیبال طاق زده ام و خب حس می کنم برنده هم بوده ام.

در دو سال گذشته، دو پیشنهاد خوب خارجی را رد کردی؟

سال قبل تیم ورونای ایتالیا پیشنهاد خوبی به من داد. حتی مبلغی هم که برای قرارداد پیشنهاد داده بودند، از دریافتی ام در یران بالاتر بود، اما حقیقتش ترسیدم. تازه یکسال بود که بازیکن تیم ملی شده بودم و واقعا در والیبال ایران هم بازیکن باتجربه ای به حساب نمی آیم.خیلی سخت است وقتی بیشتر روزهای سال را در اردوی تیم ملی هستید و تقویم بازی های ملی ایران این قدر فشرده است، به پیشنهاد یک باشگاه ایتالیایی جواب مثبت بدهید. آن هم لیگی که باید سالی 60- 50 بازی در باشگاه هایش انجام بدهید.

امسال هم از کوزباس روسیه پیشنهاد بازی رسیده بود؟

بله، وقتی پیشنهاد تیم روسی رسید، حداقل با 30 نفر از کسانی که در والیبال قبولشان داشتم، حرف زدم. سعید معروف هم یکی از آن ها بود. بعضی ها گفتند برایت زود است، چند نفری هم گفتند سطح بازی والیبال اروپا قطعا شرایطت را بهتر می کند، اما این وسط یکسری مشکلات هم داشتم که جور نشد تا باز هم در ایران بمانم. مهم ترین دلیلش هم شرایط خانوادگی ام بود. ترجیح دادم یکسال دیگر در ایران بمانم، اما سال بعد هدفم بازی در اروپا خواهدبود.

دلیلش این نیست که باشگاه های والیبال ایران نسبت به چند سال قبل، قراردادهای بهتری با بازیکنان می بندند و کسی رغبتی برای بازی در اروپا ندارد؟

من وقتی والیبال را شروع کردم، اصلا شرایط مالی خوبی نداشتم و واقعا از نظر مالی در مضیقه بودم. بدون تعارف هم می گویم یک طرف قضیه برای بستن قرارداد که اتفاقا مهم ترین دلیل هم هست، بحث مالی قراردادهاست. من قبول کرده ام که این شغلم است و هر کسی در هر جای دنیا باید کاری را انجام دهد که درآمد بالاتری به دست بیاورد.

اما اینکه در تیم شهرت، شهرداری ارومیه بازی کنی و قرارداد مالی خوب هم ببندی، تو را به بازیکن بهتری تبدیل نمی کند؟

امسال دلیلم برای نرفتن به روسیه بحث مالی نبود. اتفاقا تیم روسی شرایط مالی خوبی هم داشت، اما بحث تنهایی خودم و زندگی در کشوری دیگر هم بود. من واقعا به خانواده ام وابسته ام و احساس کردم حتی اگر بازی در اروپا برایم پیشرفت ورزشی محسوب شود، اما کنار آمدن با سمت دیگر قضیه که خانواده و تنهایی ام در روسیه بود، برایم غیرقابل تحمل بود. فکر می کنم این خصوصیت مشترک همه ایرانی هاست که خیلی احساسی هستند و از روی احساساتشان تصمیم می گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میلاد عبادی پور ، تیم ملی ، والیبال ، ارومیه

کد امنیتی رفرش
نظرسنجی

به نظر شما کدام تیم قهرمان لیگ برتر می شود؟(چینش به ترتیب الفبا)

تبليغات در سايت

جدول، نتایج و برنامه لیگ برتر والیبال

عضویت در خبرنامه
ایمیل خود را وارد کنید

امکانات
12941885224761,784498120,1942,533,993